ملودی ماه ما

ملودی ماه ما

اینجا عکس ها و خاطرات شیرین دختر نازنینم ملودی ثبت میشه. می نویسم تا یادمان بماند که دختر نازنینم چه مسیری را طی کرده و چطور قد کشیده. اینجا بهانه ی رد شدن و قد کشیدن اوست ... نظم و قائده ای ندارد.
ملودی ماه ما

ملودی ماه ما

اینجا عکس ها و خاطرات شیرین دختر نازنینم ملودی ثبت میشه. می نویسم تا یادمان بماند که دختر نازنینم چه مسیری را طی کرده و چطور قد کشیده. اینجا بهانه ی رد شدن و قد کشیدن اوست ... نظم و قائده ای ندارد.

خدایا شکررر

دیروز یعنی 11 تیر دندون بالای ملودی نیش زد. هر دو دندونش در حال در اومدنه اما سمت چپی زرنگتر بوده فعلا.

راه رفتنش هم که قربونش برم شروع شده و تقریبا هر روز میبینم سه چهار قدم رو راحت بر می داره البته اولش هشیار نبود به راه رفتنش اما حالا دیگه آگاهانه راه میره اما بعد از سه چهار قدم خسته میشه و تعادلش رو از دست میده. خودش هم مثل من هیجان زده میشه. حالا دیگه اون ارزیابی که از مسیرش میکرد تکرار میشه اما فاصله های سه چهار قدمی رو راه میره و اگه بیشتر باشه چهار دست و پا. باید کم کم با چهار دست و پا رفتنش خداحافظی کنم و تا میتونم فیلم بگیرم چون دیگه تکرار نمیشن. حرکتاش خیلی سریع شده. معمولا که تو آشپزخونه هست وقتی من بیام بیرون لبه ی آشپزخونه کمین میکنه تا ببینه می خوام چیکار کنم اگه سریع برگردم همونجا منتظرم می مونه اما مثلا اگه برم توی یکی از اتاق ها هر چقدر هم که سریع برگردم خودشو میرسونه و می بینم از پله پایین اومده و پشتم هست طوریکه دقیقا حس میکنم مثل سایه م شده

در ضمن مبل رو جابجا کردیم و دیگه روی اپن شده مامن خوبی برای وسایلی مثل لبتاب و تبلت که از دستش در امان بمونند و ناگفته نماند که تو محل جدید هم از مبل بالا میره برای گرفتم کابل برق کولر که این از مورد قبل خطرناکتره و دوباره باید چاره ای اندیشید 

نظرات 7 + ارسال نظر
مامانی دخمل بلا چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت 13:51 http://dokhmalebala.niniweblog.com

من از عمق وجود خود ، خدایم را صدا کردم ,

نمیدانم چه میخواهی ،

ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت ,

برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ،

به درگاهش دعا کردم

و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ،

یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . .

--------------------------------------------------------------------------

دستهای من دخیل دل پاکت ...

مرا در این شبهای عزیز , نه به بهای لیاقت ، بلکه به رسم رفاقت , اول حلال و بعد هم دعا کن ,

وخدا کند که بدانی چقدر محتاج است ، نگاه خسته ی من بر دعای دستانت ,

التماس دعا عزیز دلم ...

مامانی دخمل بلا چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت 10:46 http://dokhmalebala.niniweblog.com

سلام مامانی گل و نازنین ملودی جون
عزیز دلم ممنونم که به وبلاگ ما اومده بودی و کامنت گذاشته بودی .
ببخش من دیر برات کانت میزارم .
فاطمه جونی ما که خیلی وروجک شده و وقتی نمیزاره برام .
گلم خدا دخملی ماه و نازت رو برات حفظ کنه .
شما از امروز جزء لینک دوستان ما هستی .

سلام عزیزم خوش اومدین
شما هم با افتخار لینک شدین

سلام عزیزم
الهی پس ملودی جونی ما دیگه در حال راه افتادنه.چیزی هم به 1 سالگیش نمونده.ایشالاه زنده باشه و تنش سالم و همیشه خدا بتونید از لحظات بزرگ شدنش فیلم بگیرین

مرسی گل آرا جون

سولماز شنبه 21 تیر 1393 ساعت 22:35 http://3fereshteh.blogfa .com

سلام با ارزوی موفقیتهای بزرگتر براین گل خانوم خسته نباشی

مرسی سولماز جون
فرشته های خوشگلتو ببوس

مامان زری پنج‌شنبه 19 تیر 1393 ساعت 17:27 http://faraziba.niniweblog.com

سلام

از راه رفتنش عکس بزار لطفا
حرف میزنه؟منتظرم

سلام عزیزم حرف فقط در حد ماما و بابا و نی نی
موقع راه رفتن چون خیلی سرزده هست معمولا نمیتونم عکس شکار کنم
خودشم خیلی بلا هست تادوربین دستم ببینه میاد میگیره
بازم تلاش میکنم

مامان آوین گلی سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 21:36 http://tinybaby.niniweblog.com

ایشالا قدمهای بررگ و مهم توی زندگی برداری گل دخمل

ان شاالله

خدایا میشنوی حرفهای مرا ، درک میکنی احساسات این قلب زخم خورده مرا ؟!
چرا سکوت ؟ چگونه باید بشنوم پاسخت را در جواب این دل صبور ؟!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.