ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نوگلم این هجدهمین بار است که میلادت را در قلبم آذین بسته ام و حالا تو در مقابل چشم های پر از شوق من یک سال و نیم گی ات را پشت سر می گزاری. یک سال و نیمی که میدانم و یقین دارم که هرگز برایم تکرار نمی شود و عطر و طعمش را در گوشه ی خاطرم حفظ کرده ام و هر روز با مرور آن غبار از رویش می زدایم.
یک سال و نیمه شدنت مبارک فرشته ی کوچولوی من
بانک واژگان:
اینا: بمعنی ایناهاش موقع بازی محبوبش قایم باشک
ایندا: اینجا
دی تو: زیتون. خیلی علاقه داره و همینکه در یخچال باز میشه و چشمش میفته به ظرف زیتون میخواد بهش بدیم
آگا: آقا، وقتی از بیرون از خونه صدا میاد با کنجکاوی می پرسه کیه و میگم آقای همسایه هست. جدیدا خودش یاد گرفته و باشنیدن صدا میگه آگا
قربونش برم کوچولوی شیرین من دلم برات یه ذره شده
برای شیرین زبونیات