ملودی ماه ما

ملودی ماه ما

اینجا عکس ها و خاطرات شیرین دختر نازنینم ملودی ثبت میشه. می نویسم تا یادمان بماند که دختر نازنینم چه مسیری را طی کرده و چطور قد کشیده. اینجا بهانه ی رد شدن و قد کشیدن اوست ... نظم و قائده ای ندارد.
ملودی ماه ما

ملودی ماه ما

اینجا عکس ها و خاطرات شیرین دختر نازنینم ملودی ثبت میشه. می نویسم تا یادمان بماند که دختر نازنینم چه مسیری را طی کرده و چطور قد کشیده. اینجا بهانه ی رد شدن و قد کشیدن اوست ... نظم و قائده ای ندارد.

آنچه در آبان گذشت

شانزده ماهگی شیرین عسلم به شیرینی گذشت و داره روزهای پایانیشو طی میکنه. تو این ماه به لطف خدا خونه خریدیم و اومدیم تو خونه ی خودمون. بیشتر درگیر جمع کردن وسایل و اسباب کشی بودیم و همچنان مشغول جا دادنشون هستیم. بعلاوه ی یک وروجک فسقلی که همه جای خونه ی جدید براش تازگی داره و از حالا داره کمد و کاینتهارو مدیریت میکنه. حدود دو هفته شیراز و در کنار خانواده بودیم و مثل همیشه بهمون حسابی خوش گذشت و ملودی عزیزم هر روز کفش و کلاه بدست میرفت "دَ دَ". تا جایی که فقط با شنیدن کلمه ی بریم خودش میگه "دَ دَ" و بلافاصله میرفت سمت کفش و کلاهش. حتی یک روز سوییچ ماشین هم برداشت و با همه مون "بای بای" کرد و رفت سمت در و اینجا با مشکل روبرو شد و نتونست درو باز کنه.تو  این سفر خیلی به پدرجون بیشتر علاقمند شد و حالا هم که برگشتیم با دیدن عکسشون میگه "بابا" "د د "

اولین جمله سازیش از یک ماه پیش شروع شد و مربوط به زمانی هست که بابامسعود می خوابه و با دیدنش میگه "بابا خخخ" و بلافاصله انگشت اشاره شو میزاره بو بینی ش و "هیس" میگه البته گاهی اشتباها انگشتشو کنار گوشش می ذاره.

تو این ماه همچنان شیرینتر شدی عزیزم. حرف هاش واضح تر شده و  بیشتر برای ادا کردن کلمات تلاش میکنه. هر چیزی که نشناسه برمی داره و میپرسه "کیه" بقدری به موبایل علاقه داره و دائم مشغول حرف زدن هست که دیگه کیه رو جایگزین چیه کرده. وقتی که اسم هر چیزی رو بهش میگیم سعی میکنه تکرار کنه و بخش اول کلمه رو میگه بعد از اون هر چند بار که براش تکرار کنیم با دقت بیشتر تکرار میکنه. با توجه به دقت بالایی که روی گوشی موبایل داره و هر کس گوشی از جیبش بیرون بیاد می دوه سمتش و چشمش به گوشی هست و می پرسه کیه، صاحب هر گوشی رو می شناسه و امکان نداره بذاره کسی به گوشی دیگری دست بزنه. همینکه از گوشی کوچکترین صدایی بیاد سوال همیشگی شو تکرار میکنه و سعی میکنه ببره بده به صاحبش. از مزایای خونه ی جدید نرگیر بودنش هست که اولین اشعه های طلوع خورشید به خونه دعوت میشن و خونه خیلی زود روشن میشه و به این ترتیب ملودی سحرخیز شده و خواب صبحش که قبلا تا ساعت 11-12 بود شده حداکثر تا 9 و معمولا منو هم ملودی بیدار میکنه. البته در همین راستا شبها هم خیلی زودتر از قبل میخوابه و معمولا ساعت 10 خوابه. از مزایای دیگه ی اینجا فاصله ی بین آشپزخونه و اتاق ها هست و خیلی راحت میتونم زمانیکه بین روز می خوابه یا شبها تو آشپزخونه به کارهام برسم اما قبلا تا زمانیکه خواب بود حتی نمی شد در یخچال بازکنم یا تو آشپزخونه آب باز کنم.

البته از پارک دوست داشتنی اونجا و همسایه های خوب و دوستهای ملودی دور شدیم که امیدوارم بزودی دوستهای جدید پیدا کنه.

جدیدا خیلی نسبت به تمیزی حساس شده و همینکه چیزی بریزه روی زمین خیلی سریع قصد تمیز کردنشو داره و با اولین پارچه ای که بدستش بیاد روی زمین می کشه. بدون توجه به اینکه این پارچه لباسه یا دستمال

از کارهای مورد علاقه ش همچنان پوشیدن هر نوع لباس یا بند کیف هست که معمولا قتی سراغ کمد لباس میره چندتا از لباسهای من یا با%D

نظرات 4 + ارسال نظر
meli سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 20:54

aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam

مامان زری جمعه 14 آذر 1393 ساعت 11:29 http://faraziba.niniweblog.com

آخی ننه چقد بچه خوبیه
معلومه اذیت نمیکنه
الان سراغ دوستاشو نمی گیره منظورم اینه که شده دلتنگیشو نسبت به دوستای خونه قبلی نشون بده

نه عزیزم اینجوری چیزی نشون نمیده ولی وقتی میبینه تشون خیلی خوشحال و هیجان زده میشه
البته شاید اگه میتونست کامل صحبت کنه دلتنگیشو نشون میداد

مرجان سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 10:11

عزیز دلم خیلی شیرین شده حرف زدنش واقعا دیدنی و.لذت بخشه از کلمات کوچیک و ساده شروع کرده و سعی میکنه تکرار کنه
البته یه مهارت دیگه هم داره ک بدون حرف مفهوم و با اشاره و به زبون خودش همیشه منظورشو.میرسونه خیلی این کارش جالبه
قربونش برم

ندا یکشنبه 9 آذر 1393 ساعت 00:29

ای جووووونم، عاشقشم که انگشتش رو کنار گوشش میذاره :-) :-*

قربونت برم ندا جونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.